سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























*عشق طلاست*

شعر عاشقانه

 

رفتم، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود

 

رفتم، که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشک های دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که ناتمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم

 

رفتم مگو، مگو، که چرا رفت، ننگ بود
عشق
من و نیاز تو و سوز و ساز ما
از پرده خموشی و ظلمت، چو نور صبح
بیرون فتاده بود به یکباره راز ما

 

رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم، که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگی

 

من از دو چشم روشن و گریان گریختم
از خنده های وحشی توفان گریختم
از بستر وصال به آغوش سرد هجر
آزرده از ملامت وجدان گریختم

 

ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله آتش ز من مگیر
می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر

 

روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
در دامن سکوت به تلخی گریستم
نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها
دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم


نوشته شده در پنج شنبه 93/4/19ساعت 12:53 عصر به قلم فرحناز یادگارها ( ) |

با نگاه سنگی تـــو دل مــن شکستنی بود

همه دارو ندارم حالا دیگه رفتنی بود

یه خداحافظ ساده گفتگوی آخر ما

حسرت عاشقی مونده رو دل دربه در ما

 خیلی خواستم بمونی نشد منو عاشـــقبدونی نشد

 ببخش اگه آخر عشقما چیزی جز پشیمونی نشد

 مــن و تنهایی و گریه شاید این قسمت من بود

التماس توی چشمات واسه عاشق شدن بود

تـــو به مــن خندیدی رفتی حتی یه نگاه نکردی

رفتنت واسه همیشه ست می دونم برنمی گردی

 

 

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


نوشته شده در پنج شنبه 93/4/19ساعت 12:52 عصر به قلم فرحناز یادگارها ( ) |




باز هم ثانیه ها نام تو را جار زدند
و دقایق همه امشب به تو تکرار زدند
و
سکوتی که در این عقربه ها می چرخید
نکند در دل تو نام مرا دار زدند

...





چتر باز کردم
دیگه شونه هام تحمل قطره های بارونم ندارن
....


نوشته شده در پنج شنبه 93/4/19ساعت 12:45 عصر به قلم فرحناز یادگارها ( ) |

 

جملات معجزه گر!

                                     نامه ی تشکر آمیز همسری به همسری

 

متشکرم:

برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی.

برای همه وقت هایی که به حر ف هایم گوش کردی.

برای همه وقت هایی که به من شهامت و جرأت دادی.

برای همه وقت هایی که با من شریک شدی.

برای همه وقت هایی که با من به گردش آمدی.

برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی.

برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی.

برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی.

برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من هستی.

برای همه وقت هایی که گفتی "دوستت دارم".

برای همه وقت هایی که در فکر من بودی.

برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی.

برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی.

برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی.

برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی.

 برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی.

به خاطرهمه این ها، هیچ وقت فراموش نکن که:

همیشه برای گوش دادن به حرف هایت آمادگی دارم.

همیشه پشتیبانت هستم.

من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود.

فقط کافی است چیزی از من بخواهی، بلافاصله از آن تو خواهد شد.

می خواهم اوقاتم را در کنار تو باشم.

من کاملاً به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی.

در دنیا تو از هر چیزی برایم مهمتر هستی.

همیشه دوستت دارم، چه به زبان بیاورم چه نیاورم.

همین الان در فکر تو هستم.

تو همیشه برای من شادی می آوری به خصوص وقتی که لبخند بر لب داری.

من همیشه برای تو این جا هستم و دلم برایت تنگ است.

هر وقت که احتیاج به درد و دل داشتی روی من حساب کن.

تو در تمام ضربان های قلبم حضور داری.

با آرزوی موفقیت و بهروزی واسه ی همه ی شما


نوشته شده در پنج شنبه 93/4/19ساعت 12:44 عصر به قلم فرحناز یادگارها ( ) |

   1   2      >

Design By : Pichak